آهنگ مرتضی حسنی - ماهتاب
ترانه موزیک
ماهتابم که ندارد دل تو راه به من
گذرت میگذرد یک شب بی ماه به من
با توأم دورترین شاخه انجیر به سر ، دست نایافتنی تر ز تو داریم مگر
چه زمانی چه کسانی به تو لبخند زدند
شاخه ات را چه زمان و به که پیوند زدند
( باید از گریه به آغوش خودم برگردم
کم مگر با بد و خوب غم تو سر کردم )
( از شما نیست ولی از همه کس پنهان است
درد در خانه ما شب نشده مهمان است )
( درد دارد بشوی قصه هر مصرع من ترس دارد به خدا وارد این شعر شدن )
با توأم دورترین شاخه انجیر به سر دست نایافتنی تر ز تو داریم مگر
نظرات
0