آهنگ ابی - سایه
ترانه موزیک
تو یه سایه بودی هم قد خواب نیمروز من
تو یه سایه بودی تو ظهر داغ تن سوز من
تو هرم داغ بی رحم آفتاب تو سایه بودی یه سایه ی ناب
من مسافر تن تشنه ی خواب حریص فتح یه جرعه ی آب
پای پر تاول من تو بهت راه تن گرما زدمو نمیکشید
بی رمق بودم و گیج و تب زده جلو پامو دیگه چشمام نمیدید
تا تو جلوه کردی ای سایه ی خوب مهربون با یه بغل سبزه و آب
باورم نمیشد این معجزه بود به گمانم تو سرابی یه سراب
تو یه سایه بودی هم قد خواب نیمروز من
تو یه سایه بودی تو ظهر داغ تن سوز من
من گنگ و خسته لب تشنه و داغ تو سایه ی سبز میراث یک باغ
تو مرهم این زخم عمیقی لبریز ایثار پاک و شفیقی
رخت خستگیمو از تنم بگیر با تنت برهنگیمو بپوشون
منو تا مهمونی عشق ببر کتاب در به دریمو بسوزون
بذار این سایه همیشگی باشه سایه ای که جای خوب موندنه
سایه باش و سایبون تا بدونم سایه ای رو سر بودنه منه
نظرات
0