آهنگ محسن چاوشی - یه شاخه نیلوفر

زندم ... نفس میکشم ... زندم ... نفس میکشم ... زندم ... نفس میکشم ... زندم ... نفس میکشم ... زندم ... نفس میکشم ... بدون تو سنگم، کنار تو ابرم بیا تا گریه کنم، سر اومده صبرم نه گریه مونده برام، نه خنده مونده برام فقط یه کابوس کشنده مونده برام کسی که هستیشو، به وعده ها داده یه بار بپرسیو، به این روز افتاده؟ همش تو این فکرم، الان تو فکر چیه؟ کجاست؟ چیکار میکنه؟، الان کنار کیه؟ بدون تو سنگم، کنار تو ابرم بیا تا گریه کنم، سر اومده صبرم اگه یه روز مردم، بیا و گریه کن و یه شاخه نیلوفر، بذار روی قبرم یه حس گیج و سمج، همیشه همدممه میگن شکنجه بسه، میگم بازم کممه نگات چرا چشمی، به من نمیدوزه (آی)چرا برای دلم، دلت نمیسوزه تو فکر و ذکر منی، ولی ازم دوری دلت نخواسته منو، نگو که مجبوری تو فکر و ذکر منی، ولی ازم دوری دلت نخواسته منو، نگو که مجبوری زیندووم ... ههناسه یهدهم زیندووم ... ههناسه یهدهم زیندووم ... ههناسه یهدهم زیندووم ... ههناسه یهدهم زیندووم ... ههناسه یهدهم [1] بهبی تو بهردم ، لهگهل تو ههورم وهره تا بگریم [2] ، یارامیم تهواو بووه نه گریان ماوهتهوه بوم ، نه خهنده ماوهتهوه بوم تهنیا کابووسیکی کوشنده ماوهتهوه بوم کهسیک که ژیانی خوی به بهلینهکان(ت) داوه [3]یهک جار پرسیوته بهو روژه گهیشتووه؟ ههر بیر لهوه یهکهمهوه ، ییسته بیر له چی یهکاتهوه؟ لهکوییه ؟ چی یهکات ؟ ییسته لهلای کییه؟ بهبی تو بهردم ، لهگهل تو ههورم وهره تا بگریم ، یارامیم تهواو بووه یهگهر روژیک مردم ، وهرهو و بگری و چله شلیریک ، بخهره سهر گورهکهم ههستیکی گیژ و ویژی ، ههمیشه لهگهلمدایه یهلین خویهشکهنجهدان بهسه ، یهلیم هیشتاش بوم کهمه نیگاکانت بوچی لهمن ناروانن؟ یای ، بوچی دلت به دلم ناسووتی؟ [4] تو بیر و هوشی منی ، بهلام لیم دووریت! دلت منی نهویستووه ، مهلی که ناچاریت تو بیر و هوشی منی ، بهلام لیم دووریت! دلت منی نهویستووه ، مهلی که ناچاریت