آهنگ شهاب مظفری - دلشوره

این دست ها یک عمر تو دستای من بوده دستاتو که می گیره من از غصه می میرم چشمای تو آرامش روز و شب من بود وقتی نگات می کنه دلشوره می گیره پیش تو می شینه بهش نزدیکتر میشی دست می کشی رو صورتش وقتی که بی تابه از دست این کابوس ها تا صبح بیدارم از فکر اینکه اون شبو پیش تو می خوابه قلبم نمی تونه طاقت نمی آره اون با تو این روزا چه نسبتی داره قلبم نمی تونه طاقت نمی آره اون با تو این روزا چه نسبتی داره بین خودم با تو دارم دیوار می سازم از هیچکس حتی سراغت رو نمی گیرم اونقدر سرگرمی که یاد من نمی افتی اونقدر نابودم که تو لاکم فرو می رم قد یه دنیا حرف خوب از تو طلبکارم تا آخر دنیا به قلب من بدهکاری وقتی براش از عشق می خونی چه خوشحاله دق می کنم وقتی بهش میگی دوسش داری قلبم نمی تونه طاقت نمی آره اون با تو این روزا چه نسبتی داره قلبم نمی تونه طاقت نمی آره اون با تو این روزا چه نسبتی داره قلبم نمی تونه طاقت نمی آره اون با تو این روزا بگو چه نسبتی...