آهنگ سیروان خسروی - ساعت 9
ترانه موزیک
ساعت نه یه خیابون من تنها
یه عالم فکر نم بارون چند تا رویا
آدما تصویر کوتاه تو خیابون
یخ زده خاطره ها تو نگاشون
تو پیاده رو ، انگار تورو میبینم
چقد شکل توعه بذار ببینم...
رد شدی یا که هنوز همونجا هستی
منو میبینیو باز ، چشماتو بستی
زیر پامون خش خش برگای زرد
مثل دوستی بود ، هوا خیلی سرد
اما چه خوب بود...
یه کافی شاپ ، قوه و تلخی حرفات
چشماتو ، بغض منو سردی دستات
اما چه خوب بود
اما چه خوب بود...
دلم یجوری شد همون نگاه بود
خاطرات ما دوتا همین جاها بود
انگاری چند سال پیش همین روزا بود
فک کنم اون آخرین خاطره ها بود
خیلی دیره ، وقت فکر کردن ندارم
نمیدونم چرا باز یادم میارم
دوس دارم فکر نکنم اما نمیشه
اون نگات ، دیگه ازم جدا نمیشه...
زیر پامون خش خش برگای زرد
مثل دوستی بود ، هوا خیلی سرد
اما چه خوب بود
یه کافی شاپ قهوه و تلخی حرفات
چشماتو ، بغض منو سردی دستات
اما چه خوب بود
اما چه خوب بود...
نظرات
0